|
درباره وبلاگ  سلام دوستاى عزيزم من:يه دختر احساساتى،مغرور،شيطون،يه بار ديگه هم شيطون و شوخ هستم اينجا درباره ى عشقم به کشتى کج،خاطراتم و...مطلب ميزارم از طرفداراى قديمى کشتى کج وعاشق دميزم تو زمينه ى موسيقى و نقاشى استعداد دارم... و با کشتى کج زندگى ميکنم اميدوارم لحظات خوبى رو توى وبم سپرى کنيد...به لينکامم سر بزنيد مطمئن باشيد دنيا چپ نميشه...باى باى آرشيو وبلاگ  my awesome house & themiz خونه ى من و دميز یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 21:19 :: نويسنده : Awesome!shima
برنامه امتحانات نوبت اولو بمون دادن...امتحان دومى تجربى بود....حال و حوصله خوندنشو نداشيم...و اين شد که فکراى شيطانى به سرمون زد...نمونه سوالات نوبت،تو دفتربودن...و تو دست دبيرامون رد و بدل ميشدن...هف هشت نفر بوديم که تصميم داشتيم اون کارو بکنيم...پس يه نفرو گذاشتيم کشيک بده ببينه برگه امتحانيا رو کجا ميزارن... . خلاصه جاشونو فهميديم البته فقط علوم تجربيو ها...آخه اون روز دبير تجربيمون اومده بود،همون روز هم سوالاتو طرح کرده بود....بعد منتظر مونديم که دفتر خالى بشه...زنگ کلاس خورد و همه دبيرا رفتن بيرون معاونم تو حياط بود،يه نفرم گذاشته بوديم اگه بياد تو سالن بمون خبر بده...بعد مديرو صدا زديم،چن نفرى مشغولش کرديم....حالا ديگه دفتر خالى بود!!! يکى از دوستامم رفت دفتر برگه رو اورد!!!
زنگ بعدى هم به همين ترتيب گذاشتيمش سر جاش...حالا ديگه سوالا رو داشتيم!!!اييييييييينقد حال داااااااد اصلا درس نخونديم.تو جمعمون تنبل هم بود......بشون گفتيم عمدا چن نمره اشتباه بنويسن،وگرنه بمون شک ميکردن.....
ما شرايطشو داشتيم اينکارو کرديم...شماهم اگه داريد،حتما امتحان کنيد....خيلى حال ميده!!!خييييييييييلى! نظرات شما عزیزان: raha
 ساعت13:43---3 بهمن 1391
واااااااای چه کار باحالی کردین...ایول
عجب شیطونایی خخخخخخخخ
خخخخخخخخخ ناجوووووور
|
|||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
|||
 |
تبادل
لینک هوشمند